شاعر آبملخ

ساخت وبلاگ
گم شدی در غم و ایکاش هویدا بشوی...تودر این تنگیِ دل عاقبتأ جا بشوی..تو فقط آمده بودی که دل و جان ببریترک جانم بکنی زخمه ی رویا بشوی؟آمدی ، رفتی و غم کرده زمینگیر مرارسم و تقدیر چنین بوده  ثریا بشویهستی ام پای تو دادم که چنین هم، تو کنیهمره خستگی ام روز مبادا بشویساحلِ عشق تو گشتم.بیخبر از آنکهموجِ ساحل بودی و عازم دریا بشویحیف ان عمرِ جوانی که هدر رفتِ تو شد درد من خوب بفهمی وقتی تنها بشوی؟تب عشق، شب تار، غم یار، دل تنگگم شدم در تو و ایکاش تو تنها نشوی روزگارhttps://telegram.me/vamooche شاعر آبملخ...
ما را در سایت شاعر آبملخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moosavialia بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 5:37